Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گزارش همشهری آنلاین، عبدالله گنجی مدیرمسئول روزنامه همشهری در یادداشتی نوشت: قتل فجیع زن خوزستانی قلب هر انسانی را جریحه‌دار می‌کند که چگونه بعضی انسان‌ها در مسیر حیات خود به نقطه پستی می‌رسند که حیوانات هیچ‌گاه نمی‌رسند و افکارعمومی نیز توقع برخورد حداکثری دارد. این قتل در ایران و جهان نمونه اول نبوده و نمونه آخر هم نخواهد بود.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

اما ‌شدت و شکل جنایت آن‌را برجسته کرد.

اصل قتل خانوادگی همیشه در تاریخ بوده است اما یک بیماری تقریبا ۱۸۰ساله در ایران وجود دارد که چنین مواردی (یا ظلم به‌زن) را به حکومت یا دین ارجاع می‌دهند. قبل از مشروطیت که دین و سیاست ارتباط سیستماتیک هم نداشتند عمده روشنفکران همچون فتح‌علی آخوندزاده، میرزاآقاخان کرمانی، میرزاملکم‌خان و... هر مشکلی در ایران بود یا به دین نسبت می‌دادند یا به حکومت تا جایی که در عهد پهلوی اول حکومت به آنان رسید و حمله به دین را برای رشد و تعالی! ایرانیان در دستور کار قرار دادند. بعد از قتل فجیع زن خوزستانی مثل ده‌ها مورد دیگر به دین و در اینجا با رمز «غیرت» حمله شد.

اما نقطه مقابل غیرت‌ستیزی چیست؟ زشتی قتل را محکوم می‌کنیم اما بقیه داستان را پنهان می‌کنیم. وقتی مردی همسر غیرمطلقه خود را در خارج کشور با مرد دیگری ببیند و تصاویر آن در فضای مجازی منتشر شود برای محیط پیرامون امر زشتی است یا واجد ستایش و تساهل؟ راه و پیش‌نیاز پیشگیری از قتل‌های این‌گونه، مقابله با مقدمات منجر به آن صحنه است. آنان که به واژه غیرت حمله کردند چرا هیچ چیزی درباره مابقی داستان نمی‌گویند؟ در بقیه ماجرا غیرت مهم نیست؟ آیا قرآن ما که پرچمدار مبارزه با کشته شدن دختران بوده است یا ائمه و پیامبر ما چنین تجویز کرده‌اند؟ آیا اسلام گفته است شما شخصا می‌توانید همسرِ – مثلا منحرف – خود را به قتل برسانید؟

بدون تردید محیط‌های کوچک، مسائل روانی، تنفر تولیدشده و... در این ماجرا مؤثرند. اما در ایران مد شده است در چنین مواردی یا به دین حمله شود یا حکومت را مقصر می‌شمارند. حتی زیباکلام در همین داستان، فرهنگ مردسالاری را عامل قتل دانست و حکومت را مسئول وجود فرهنگ مردسالاری دانست. اما نمی‌داند که کم مردانی نبودند که به‌دست زنانشان کشته شده‌اند و این فرضیه را باطل کرده‌اند. در اروپا فجیع‌ترین صحنه‌ها و داستان‌ها اتفاق می‌افتد اما چرا هیچ‌کس به غرب جدید یا غرب قدیم (مذهبی) و حکومت‌های مدرن آنان حمله نمی‌کند؟ آنجا طوری صحنه‌آرایی می‌کنند که جز متهم هیچ‌کس دیگری متهم نشود.

نقش مسیحیت یا حکومت‌های اروپایی در این داستان چه می‌تواند باشد؟ در ۱۶مارس۲۰۰۹ رسانه‌های جهان در بهت و حیرت رفتند. جوزف فریتزل مرد اتریشی که دختر خود الیزابت را برای ۲۴سال در سلولی حبس کرده و درنتیجه تجاوز از دخترش دارای ۷فرزند شد در دادگاه به جرم خود اعتراف کرد. جوزف پیش از این نیز به جرایم زنا و تجاوز به عنف اعتراف کرده بود. وی در سومین روز محاکمه خود به قتل یکی از فرزندان دخترش (فرزندی که از تجاوز به دخترش به‌دنیا آمده بود) اعتراف کرد. چنین داستانی با این عمق از فاجعه (تجاوز ۲۴ساله به دختر و ۷بچه) در کجای جهان اسلام و ایران اتفاق افتاده است؟ حال به غرب برگردید.

چرا هیچ‌کس در جایی نگفت دولت اتریش مسئول است؟ چرا دین مسیحیت یا پروتستان متهم به تئوریزه کردن این امر نشدند؟ چرا هیچ اندیشه یا اندیشمند غربی زیر سوال نرفت؟ چرا صرفا همان مرد متهم و حتی شخص دومی را به دادگاه نکشاندند؟ اینجا برخی هشتگ «ما بی‌ناموسیم» زدند که حتما همین‌طور است. کسی که ناموسش را رهاشده می‌بیند و خود را به ندیدن می‌زند حتما ناموس ندارد. اگر این موارد ملامت می‌شد به مرحله قتل نمی‌رسید. تا قبل از قتل اگر حکومت ورود کند یا ده‌ها صحنه غیراخلاقی رقم بخورد خواهند گفت امر خصوصی است. به کسی یا حکومت ربطی ندارد که این خانم رفته ترکیه و با دیگری همبستر شده است؟ اگر امر خصوصی است چرا باید مصائب آن را حکومت و دین پاسخ گویند؟ غرب‌گراها از هر فرصتی برای به ‌سخره گرفتن دین در ایران بهره برده‌اند اما فجیع‌ترین صحنه‌ها در غرب را طبیعی می‌دانند و با واژه «اصل آزادی» توجیه می‌کنند.

اگر روشنفکران ما بر اصالت و انسجام خانواده تاکید می‌کردند به مرحله جنون و قتل نمی‌رسیدیم. نمی‌شود همه چیز را در حد آنارشیسم حداکثری بخواهیم اما بعد از فاجعه ژست طلبکار بگیریم. باید با مقدمات منجر به قتل برخورد قهری شود که اگر نشود حکومت نمی‌تواند برای هرکسی که همسرش مشکل دارد یک نگهبان بگذارد. حکومت باید اجازه یابد با رابطه نامشروع فراتر از مطالبه حقوقی یکی از طرفین، برخورد کند تا به مرحله قتل نرسد. آیا مدعیان تساهل و تسامح چنین شأنی را برای حکومت قائلند؟ حتما خیر؟ چراکه ارتباط نامشروع را مبتنی بر متدهای غربی توجیه می‌کنند. حتی اگر این فاجعه در اتریش و با دختر خود هم باشد عده‌ای در ایران برای توجیه‌اش به میدان می‌آیند و استدلال می‌تراشند.

کد خبر 656869 برچسب‌ها اهواز _ خوزستان خبر ویژه قتل - قاتل

منبع: همشهری آنلاین

کلیدواژه: اهواز خوزستان خبر ویژه قتل قاتل چرا هیچ

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۳۶۱۵۰۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

چرا کاربست‌های پژوهشی در جامعۀ ایران زمینه زدوده هستند؟

به گزارش گروه پژوهش خبرگزاری علم و فناوری آنا، بومی‌سازی نظریه‌های جامعه‌شناسی از مباحث چالش‌زا و مهم در قلمرو رشته علوم انسانی، به‌ویژه جامعه شناسی است.

سیدحسین نبوی (استادیار جامعه‌شناسی دانشگاه خوارزمی) در مقاله‌ای به عنوان «بومی نبودن نظریه‌های غربی و مدرن‌نبودن تفکرات اجتماعی ایرانی و اسلامی» به این موضوع می‌پردازد که در میدان مطالعات جامعه‌شناسی کشور ما با مسأله و چالشی به نام مفاهیم و نظریه‌هایی که برساختۀ پژوهشگران و جامعه‌شناسان بومی نیست مواجه‌ایم و این وضعیت، آنقدر عادی و طبیعی شده است که مسأله‌بودن آن را درنمی‌یابیم.

* تعریف زمینه در نظریه‌های جامعه‌شناختی 

به زعم این پژوهشگر یکی از نکاتی که باعث می‌شود نظریه‌ها در پژوهش شکل حادتری به خود بگیرد آن نامشخص بودن و ابهام بر سر تعریف و مصداق زمینه است. آیا منظور از زمینه همان جامعه و فرهنگ بومی ایران است یا نظریه‌های جامعه‌شناختی غربی؟ اگر جامعە بومی زمینه محسوب می‌شود، نظریه‌های جامعه‌شناسی برای کاربست‌های پژوهشی در جامعۀ ایران زمینه‌ زدوده هستند.

زمینه‌مند بودن یا زمینه‌زدوده بودن نظریه‌ها، بسته به مصداق و تعریف زمینه معنا پیدا می‌کند

این استاد جامعه‌شناسی در ادامه می‌نویسد؛ اگر نظریه‌ها و تبیین‌های تئوریک جامعه‌شناختی زمینه در نظر گرفته شوند، افکار، ایده‌ها و اندیشه‌های فلسفی و ادبی، خارج از زمینه خواهند بود؛ بنابراین زمینه‌مند بودن یا زمینه‌زدوده بودن نظریه‌ها، بسته به مصداق و تعریف زمینه معنا پیدا می‌کند. اما به نظر می‌رسد اگر زمینه همان جامعه و فرهنگ ایران در نظر گرفته شود بیشتر کافی به مقصود باشد و در اینجا نیز تقریباً همین تلقی، در نظر گرفته شده است.


* کاربست غیرانتقادی نظریه‌های جامعه‌شناسی غربی

این پژوهشگر توضیح می‌دهد که در اثر کثرت استعمال و فراوانی کاربست مفاهیم و نظریه‌های برآمده از جوامع غربی، پژوهشگر بومی رفته رفته دچار خطای شناختی می‌شود.

به نظر وی می‌رسد که تبیین‌های حاصل آمده از نظریۀ جامعه‌شناسان مشهور غربی مثلا دورکیم، وبر، مارکس، زیمل، پارسونز، هابرماس، فوکو، گیدنز و... تفاوت‌های ناشی از تاریخ، فرهنگ، طبیعت، سیاست و اقتصاد متفاوت دو نوع جامعه را لحاظ می‌کند و یا اساساً تفاوت دو نوع جامعه آنقدر حائز اهمیت یا تعیین کننده نیستند و در شیوه پوزیتیویستی و علمی پژوهش، تفاوت‌های کیفی دو نوع جامعه محلی از اعراب ندارند و ازاین‌رو نظریه‌های جامعه‌شناسی مدرن، مسائل گوناگون جامعۀ ایران را به طور دقیق و معتبر توضیح می‌دهند و جای نگرانی ندارد.

در اثر کثرت استعمال و فراوانی کاربست مفاهیم و نظریه‌های برآمده از جوامع غربی، پژوهشگر بومی رفته رفته دچار خطای شناختی می‌شود

نبوی ادامه می‌دهد که با عینک نظریه‌های غربی؛ مسائل جامعۀ ما دیده نمی‌شوند، بلکه مسائلی که خاص جامعۀ غربی است و نظریه‌پرداز برای همان مسأله اقدام به برساخت نظریه کرده، مطابق با نظریه‌های مدرن، دیده می‌شوند. به نظر می‌رسد حجم مسائل کشف و صید نشده، بسیار بسیار فراوان‌تر باشند، مسائلی که خاص جامعۀ ایران هستند و نظریه‌های غربی، امکان دست یافتن به آنها را برای پژوهشگران بومی فراهم نمی‌سازند.

*تفاوت جامعه ایرانی با جوامع غربی 

نبوی در این مقاله می‌نویسد: نه‌تنها با دیدگاه هرمنوتیکی، بلکه با دیدگاه پوزیتیویستی نیز قابل اثبات است که جامعۀ ایرانی با جوامع غربی تفاوت‌های ژرف و بارزی دارد و جغرافیا و طبیعت متفاوت در ایران، سبب شکل‌گیری تاریخی متفاوت، اقوامی متفاوت، دین و فرهنگی متفاوت، توزیع قدرت و توزیع ثروتی متفاوت، احساساتی متفاوت، عقلانیتی متفاوت، فلسفه و علم و هنری متفاوت، و ازاین‌رو باعث کنش‌های فردی و جمعی متفاوتی در جامعۀ ایران شده است.

این پژوهش بیان می‌کند که  نظریۀ جامعه‌شناسی به‌عنوان ابزاری علمی که در جامعه‌ای متفاوت با ایران پدید آمده و شکل گرفته و در واقع توسط نظریه‌پرداز با امکانات محدود علمی به‌ویژه معلومات محدود درباره جامعۀ ایران برساخته شده است، توانایی کمی را دارد که این همه تفاوت‌های عمیق را در نظریۀ خود لحاظ کند.

به زعم این پژوهشگر لازم است که در عین قدرشناسی از قابلیت‌ها و توانایی‌های نظریه‌های مدرن جامعه‌شناختی، با نگاهی انتقادی به کاستی‌های آنها در ارتباط با مسائل خاص جامعۀ ایران، توجه نمود و همانند برخی جامعه‌شناسان که دست به بازسازی مارکسیسم یا دیگر نظریه‌ها زدند، به بازسازی یا برساخت نظریه با هدف کاربست برای مسائل بومی پرداخت.

*  پارادایم مسلّط در اجتماعات علمی

نبوی در ادامه این پژوهش توضیح می‌دهد که آن چه در جامعە علمی و پژوهشی ایران روی می‌دهد بیشتر از آن که دست یافتن به تبیین جدیدتری باشد، گنجاندن رویداد‌ها و امر واقعه‌ها در قالب‌های ازپیش طراحی شده مفاهیم و نظریه‌های رسمیت یافتە غربی است. غافل از آن که رویداد‌ها و واقعیت‌های جامعە ایرانی احتمالا تبیین دیگری را اقتضاء می‌کند و پژوهشگر و جامعه‌شناس به نقد و بازاندیشی مفاهیم موجود و نظریۀ موجود اقدام نمی‌کند.

این پژوهش به این مهم اشاره می‌کند که کوهن تحت عنوان پارادایم مسلّط توضیح می‌دهد، در اجتماعات علمی جوامع غربی هم صدق می‌کند؛ بنابراین، لازم می‌آید که پژوهشگران و جامعه‌شناسان و به‌ویژه صاحب‌نظران و نظریه‌شناسان و روشنفکران، بخشی از تلاش‌های فکری خود را معطوف به نقد مفاهیم و نظریه‌های رایج و بازآفرینی نظریه‌های بدیع برای تبیین‌های کا‌رآمدتر مسائل بومی نمایند.

* شکل‌گیری جنبش‌های اجتماعی

دلایل و استدلال‌هایی که جنبش‌های اجتماعی برای خود دارند، به تدریج مرام و ایدئولوژی آنها را شکل می‌دهد

به زعم نبوی جامعۀ ایران در طول تاریخ، از پیش از اسلام تاکنون، همواره جامعه‌ای دینی بوده است. شاید به دلیل ایالتی بودن سلسله‌های پادشاهی و سلطۀ فرهنگ ایلاتی توزیع انحصاری قدرت وجود داشته و توزیع انحصاری قدرت به نوبۀ خود، سبب شکل‌گیری جنبش‌هایی برای رفع ظلم و ستم می‌شده است.

این پژوهشگر می‌نویسد دلایل و استدلال‌هایی که جنبش‌های اجتماعی برای خود داشتند، به تدریج مرام و ایدئولوژی آنها را شکل می‌دهد و این مرام‌ها، چه درصورت موفقیت جنبش‌ها و چه درصورت شکست، گاهی رفته رفته مبدل به باور و عقیده دینی و معنوی می‌گردید.

این استاد جامعه‌شناسی در ادامه می‌نویسد؛ مطابق با همین سازوکار، در طول تاریخ فِرَق متعددی در جامعۀ ایران و به مقیاس وسیع‌تر در جوامع اسلامی شکل گرفته‌اند. جامعۀ ایران با چنین سابقۀ نیرومند در شکل‌دادن به انواع فرق و مذاهب، بعید است با دانش و علم جدید، چنین برخوردی نداشته باشد. غرض اینکه فرهنگ ایرانی با چنان ماهیتی، ممکن است نظریه‌های علمی جدید را مبدل به مذهب یا شبه‌مذهب کند.

نبوی بیان می‌کند که مارکسیسم در دوره پهلوی به‌طور ملموس چنین سرنوشتی پیدا کرده بود و اکنون به نظر می‌رسد وفاداری و تعهد به دیگر نظریه‌های جامعه‌شناختی، گرچه کمی خفیف‌تر، اما چنین سرنوشتی را یافته باشد. مطابق با همین رویه، به‌جز مواردی معدود، هیچ اقدام مؤثری برای نقد و بازاندیشی نظریه‌های غیربومی و نظریه‌سازی بومی عملا صورت نمی‌گیرد.

این پژوهشگر اینگونه جمع‌بندی می‌کند که طی دهه‌های اخیر معدود کسانی اقدام به برساخت یا بازسازی نظریه‌ها و تبیین‌های بومی اقدام کرده‌اند. در نهایت به طور کلی جامعۀ ایران، نَه به دلایل ایدئولوژیک، بلکه بنا به دلایل مطلقاً علمی به برساختن تبیین‌های بومی از مسائل خود احتیاج مبرم دارد. 

انتهای پیام/

دیگر خبرها

  • طرز تهیه سوپ گوشت و هویج؛ یک سوپ متفاوت و مقوی (فیلم)
  • (ویدئو) جوزف کالینگر، قاتل زنجیره‌ای؛ مردی که می‌خواست خدا شود!
  • (ویدئو) جوزف کالینگر، قاتل زنجیره‌ای؛ مردی که پسرش را هم کشت!
  • چرا کاربست‌های پژوهشی در جامعۀ ایران زمینه زدوده هستند؟
  • خورشید را هرگز از این زاویه ندیده‌اید/ فیلم
  • پوشش متفاوت لیلا بلوکات در یک مراسم رسمی (عکس)
  • تصویری متفاوت از فرودگاه مهرآباد ۶۹ سال قبل + عکس
  • تهران قدیم | تصویری متفاوت از فرودگاه مهرآباد ۶۹ سال قبل/ عکس
  • شنیده شدن صدای انفجار در حومه دمشق
  • آنچه درباره امام صادق‌(ع) کمتر شنیده‌اید